perspolisi

بيانات سينا خان مطلبي در باره بازي پنجشنبه

جوانمردي

زمان:چندوقت پيش مکان:همين نزديکيا
دقيقه ۴۵ : هاشمي نسب با يک تکل خطرناک پاي رهبري فر را هدف قرار مي دهد.
دقيقه۴۶:يد الله اکبري قصد تعويض پيراهن استيلي را دارد.
دقيقه۴۷:صحنه مشکوک به پنالتي بازيکن ۷ استقلال از پشت به روي پاي شاهرودي مي رود .
دقيقه۴۸:رهبري فر با جفتک از پشت صورت سامره را نشانه ميرود متعاقب آن سامره با شانه فک رهبري فر را هدف قرار مي دهد.
دقيقه۴۹:سانتر زرينچه بر روي دروازه و شيرجه زيباي شاهرودي که با دست مانع ورود توپ به محوطه جريمه مي شود و داور هم طبق معمول نمي بيند.
دقيقه۵۰:فرزاد مجيدي روي پاي رهبري فر تکل ميرود رهبري فر با حرکتي کاملا فني! جواب مي دهد.
دقيقه۵۶:خانمحمدي بر اثر پرتاب نارنجک مصدوم مي شود.
دقيقه۵۷:خطاي پنالتي بر روي علي کريمي ضربه پنالتي توسط رهبري فر به گل اول پرسپوليس تبديل مي شود در عرض يک دقيقه حدود ۲۰ نارنجک پرتاب مي شود.
دقيقه۶۱:استيلي و نوازي همز مان به سمت هم لگد پرتاب مي کنند که لگد ها به هم برخورد کرده و خنثي مي شوند!
دقيقه۶۸:گل اول استقلال توسط نوازي روي اشتباه عابدزاده .
درگيري باريکنان دو تيم در ميانه ميدان پس از به ثمر رساندن گل
دقيقه۷۲:انصاريان با يک فن کشتي قصد خاک کردن سامره را دارد ولي سامره با يک حرکت بدل انصاريان را ضربه فني مي کند.
دقيقه۷۳:اولين درگيري جدي بازي:
۶-۷ بازيکن در ميانه ميدان بر سر توپ قاطي مي کنند، استيلي ناگهان وارد معرکه مي شود و دو بازيکن استقلال رااز گردن گرفته با هم بر زمين مي کوبد،
کمي آنطرفتر رأ فت با لگد بازيکن استقلال سرنگون مي شود.
درگيري اوج مي گيرد،
کم کم مربيان و بازيکنان ذخيره دو تيم به کمک همتيميهاي خود مي آيند.
هاشمي نسب،رهبري فر، نوازي، استيلي،برومند در متن درگيري هستند.
به هر ترتيب درگيري خاتمه پيدا مي کند،
عابدزاده با کمک داور پورحيدري را به عقب فرا مي خواند.
در اين صحنه فقط حلالي کارت زرد مي گيرد!
پس از ۶ دقيقه وقفه بازي از سر گرفته مي شود.
دقيقه۸۳:رهبري فر با لگد به شکم سامره را هدف ميگيرد اما چون قبلا يک اخطار گرفته داور به او کارت نشان نمي دهد.
دقيقه۸۴:اشتباه عجيب عابدزاده و گل دوم استقلال توسط هاشمي نسب
دقايق ۸۴ تا ۸۶:خوشحالي و غش و ضعفهاي هاشمي نسب
دقيقه۸۷:هاشمي نسب همچنان در حال دور افتخار زدن
دقيقه۸۷: بازيکن ۱۸ استقلال پيراهن رهبري فر را بالا ميزند که با تذکر دوستانه بهروز مواجه مي شود
دقيقه۸۸:گل دوم پرسپوليس توسط علي کريمي
اين نوبت ناصر خان ابراهيميست که دور افتخار بزند تو اين ضمينه هم نمي خواهد از هاشمي نسب عقب بيفتد
دقيقه۸۹:آقاي گزارشگر(عادل خان) اظهار مي کند يکي از زيبا ترين بازيهاي سالهاي اخير را شاهد بوده
دقيقه۹۰:درگيري بين همداني و استيلي
دقيقه۹۱:مشت جانانه برومند به صورت رأفت
فردوسي پور:"عجب حرکت زشتيو انجام ميده پرويز برومند! يک مشت محکم به صورت رأفت"
(توضيح:در اينجا احتمالا آقاي برومند نيت بدي نداشته و فقط صورت رأفت را با دهان آمريکاي جنايتکار اشتباه گرفته)
برومند از زمين اخراج مي شود ولي در حين خروج از بازي ناگهان احساس آرنولد بودن پيدا کرده و به طرف ناصر خان ابراهيمي حمله ور مي شود و با مشت و لگد به جان وي مي افتد
حدود ۱۲ نفر سعي در کنترل برومند دارند نهايتا ۷-۸ نفر دست و پاي برومند را گرفته و وي را از زمين خارج مي کنند
شعار "برومند برومند"از يک طرف ورزشگاه به گوش مي رسد
کمي آنطرفتر رهبري فر با مجيدي و نوازي با کريمي گفتمان مي کنند
دقيقه ۹۴:سوت پايان بازي دو تيم و سوت آغاز بازي استيلي و نوازي
گزارشگر بازي تو صيه مي کند که ما اين صحنه ها را نبينيم...

*** *** ***
من فقط خواستم از مسئولين فرهنگي و ورزشي کشور تشکر کنم که ظرف مدت دو سال اين قهرنان هاي(همون قهرمان سابق) پوشالي من رو از يک سري ... درنده به
موجوداتي رام و کنترل شده تبديل کردن.
خواستم تشکر کنم که ادب و شعوري رو که بعضيها تو ۲۰ -۳۰ سال زندگيشون کسب نکرده بودن در عرض ۲ سال به اونا دادن.
آّّّّّّّّّّّه خدا ما چقدر جوانمرديم!!
چقدر با ادبيم!
چقدر با شعوريم!
چقدر گليم!
ha ha chrade we are!
we're nearly a good laugh
but we're really a cry

posted by asghar

سلام بيسکويت!

امروز بازم بازيه اول مي خواستم خونه وايسم و از تلويزيون تماشا کنم ولي بعدش تصميمم عوض شد آخه دلم تنگ شده براي استاديوم آخرين باري که اونورا رفتم بازي با ايرلند بود ،يک ضد حال تمام عيار.
مي خوام راه بيفتم که باز درد سر شروع ميشه، هر بار که مي خوام استادويم برم تو خونه يک بساطي داريم اصرار و پافشاري داداش کوچيکم براي اومدن و مخالفت من که آخرش هم به قهر کردن منجر مي شه.
به نظرمن جو فعلي استاديوم ها مناسب حضور هيچ آدمي نيست حالا اگه اين آدم يک بچه دبستاني باشه که ديگه هيچي.
احتمالا پيش خودش فکر مي کنه استاديوم يک جايي مثل سينماست که بجاي فيلم پخش کردن يک عده دارن فوتبال بازي مي کنن و يک عده ديگم از رو صندلياشون بازيو دنبال مي کنن.
اين بار خيلي اصرار مي کنه و کار به گريه مي کشه من هم تصميم مي گيرم برام اولين و آخرين بار با خودم ببرمش تا بفهمه اونجا خبري نيست.
آماده ميشه و مي خواد راديو کو چيکشم با خودش بياره ،طفلک فکر مي کنه اونجا هم راديو بازيو ۸ ثانيه زودتر گزارش مي کنه!!!
به طرف استاديوم راه ميفتيم...
هنوز ۲-۳ ساعتي تا شروع بازي وقت باقي مونده،
طبق معمول ورود هر گو نه کاغذ و روزنامه به داخل استاديوم ممنوعه،
طبق معمول با بليط جايگاه هم به سختي مي شه به جايگاه راه پيدا کرد.
همه چي طبقه معموله بجز جمعيت که بزور به ۶۰ هزار تا مي رسه،
البته بازم طبق معمول ۷۰٪ جمعيت قرمزته!
تماشاگر نما ها!!! هم مشغول تشويق هستن:
"مهدي سر طلايي- ... عقاب مايي" ،
"پروين ... ننت"
ترجيح مي دم برم يک جاي خلوت اون بالا ها بشينم تا داداشم اين گلواژه ها رو ياد نگيره
يک دفعه بلند گوهاي ورزشگاه شروع مي کنن به پخش يک مو سيقي! نامفهوم با صداي نکره اي که احتمالا قاسم افشار ،صدارو تا اونجايي که تونستن بالا بردن ديگه به زحمت ميشه صداي شعار ها رو شنيد به اين ميگن فرهنگ سازي در ورزشگاهها!
کم کم بازيکناي دو تيم هم براي گرم کردن وارد زمين ميشن..
چيزي به شروع بازي نمونده گو ينده ورزشگاه داره يک چيزايي ميگه که البته نامفهومه،
يک عده آدم هم دارن تو زمين وول مي خورن
برادر کوچيکم ميگه:" نگاه کن اونجا نو شته سلام بيسکويت"!
به تابلو ورزشگاه نگاه مي کنم نوشته سلام پيشکسوت بعدا مي فهمم که گويا از يک تعداد از پيشکسوتاي دو تيم تقدير کردن
بازم طبق معمول :
بازيکنهاي دو تيم وارد زمين ميشن، شعار مضحک بازيه جوانمردانه روي تابلوي ورزشگاه
نقش مي بنده، تشريفات انجام ميشه، قرآن از بلندگوها پخش ميشه و تنها موقعي که تو استاديوم آدم فحش نميشنوه همين موقع پخش قر آن
باسوت داور بازي شروع مي شه و بعد از ۹۰ دقيقه با سوت دوباره داور تموم ميشه!
يک بازي پاستوريزه مثل بازي رفت تو کل بازي هم تماشاگران فقط ۴ تا نارنجک زدن
يک بازي بدون گل، بدون درگيري ،بدون جنجال، بدون هيجان، بدون اتفاق خاص
البته خداييش حق ما بود ببريم ولي خوب هميشه حق به حقدار نميرسه.
تنها حسن ورزشگاه اومدن امروز هم اين بود که تو خونه نيستم و حرفاي بعد از بازي مربيها رو نميشنوم.

posted by asghar

اصول شش گانه :

۱.

پس از حوادث ۱۱ سپتامبر و به راه افتادن موج وبلاگ نويسي در ميان فارسي زبانان به سر کردگي !
حسين درخشان خواندن وبلاگهاي فارسي کم کم به يکي ازعادات روزانه من تبديل شد هر چند که فکر ساختن وبلاگ را از همان روزهاي اول در ذهن ميپروراندم اما نداشتن شرط چهارم از شروط چهارگانه آقاي درخشان مرا از انجام کار باز مي داشت.
با گسترش روز افزون وبلاگها در ماههاي اخير و ديدن مقادير متنابهي وبلاگ که جز گل واژه چيزي براي گفتن ندارند مرا بر آن داشت که قرائت جديدي از شرط چهارم براي خود ارايه داده و اقدام به راه اندازي اين مکان نمايم.
اما هنوز قصد وبلاگ نويسي ندارم و در اين مکان فقط به بيان خبرها و نکات جالب توجه و نظرات خود پيرامون يکي از موضوعات مورد علاقه ام يعني ورزش خواهم پرداخت.
۲. با تعاريف ارايه شده از وبلاگ شايد نتوان اين مکان را وبلاگ ناميد چرا که همان طور که گفته شد نگارنده نه قصد صحبت درباره خود و بيان مطالب خصوصي بلکه قصد صحبت درباره ورزش و بالاخص فوتبال را دارد.
۳. اهداف ديگر راه اندازي اين وبلاگ به شرح زير است:
الف.اخساس به داشتن مقادير متنابهي گل واژه پيرامون ورزش براي گفتن
ب.نيافتن مکان مناسبي براي بيان اين گل واژه ها
ج.زدن پوز انواع موجودات آبي رنگ
۴. نويسنده اين اراجيف فاقد هر گونه تخصص يا شبه تخصص در امور ورزش و نويسندگي بوده و در تمام دوران تحصيل خود در دو درس ورزش و انشا(لعنة الله عليه) همواره بدترين نمرات را بدست مي آورده و هيچ ادعايي در اين ضمينه ندارد.
۵. بدين وسيله حمايت وهمبستگي خود را از کليه اشخاص و اشيا حقيقي و حقوقي که به نوعي با رنگ سرخ در ارتباط مي باشند (اعم از خمر هاي سرخ,وبلاگ خط قرمز و ...) اعلام مي دارم.
و ضمن ابراز انزجار شديد از وبلاگهاي آبي خاکستري سياه -آبي مبهم-آبي دريا قدغن-آسمان آبي
( با وجود اينکه هنوز موفق به ديدن آنها نشده ام ) صرفا به خاطر کاربرد کلمه آبي در نام آنها ,خواستار حذف کامل رنگ آبي از صحنه گيتي مي باشم.
۶. مخلص هر چي پرسپوليسي و منچستريه.

فردا

n.نما باز داخل استاديوم ۱۰۰ نفري آبادي- بعد از بازي:
گزارشگر آواگير بدست در کنار مربيان دو تيم ايستاده.
مصاحبه شروع مي شود ،پس از بحث بر سر اينکه کدام مربي بزرگتر است و عدم حصول نتيجه کار به پرتاب سکه مي رسد و گزارشگر با پرتاب سکه تعين مي کند مربي تيم اينوري بزرگتر است.

گزارشگر رو به مربي تيم اينوري:آقاي مربي نظر شما در باره بازي امروز چيه؟
مربي:همونطور که مي دو نيد بازي دو تيم اينوري و اونوري يک بازي سنتيه که هميشه جذابيت و حساسيت خاص خودشو داشته ،البته اين بازي هم مثل بازيهاي ديگه فقط ۳ امتياز داشت که ما متأسفانه نتونستيم بدستش بياريم-ولي من خوشحالم که بچه هاي ما بازيه خوبي رو ارائه دادن ،ضمنا اين نتيجه رو به تيم حريف تبريک مي گم.
گزارشگر :آقاي مربي شما هفته پيش هم گفتيد تيم ما بازي زيبايي ارائه داد،اگه تيم شما قشنگ بازي مي کنه پس چرا نتيجه نمي گيريد؟
مربي:خب همونطور که خودتون مي دونيد بازيها بصورت فشرده برگزار مي شه و بازيکناي ما هنوز خستگي بازي قبلي تو تنشون مونده، مضافا بر اينکه زمين هم کج بود و داور هم با اونا
گزارشگر :ولي اگه بازيها فشردس يا زمين کج براي همه تيمها اينجوريه پس چرا فقط تيم شما نتيجه نمي گيره؟
مربي:آقا لطفا بحث سياسي نکن!
گزارشگر : آقاي مربي، ما بعد از به ثمر رسيدن گل تيمتون، شاهد پشتک زين شما نبوديم،ميشه علتش رو بدونيم؟
مربي:خوب تو اين فصل بخاطر اينکه اين بار از روي دوش من برداشته بشه و من بتونم به کاراي ديگم رسيدگي کنم، ما يک بازيکن استخدام کرديم به اسم "امير حسين پشتکيان " که اين وظيفه رو تو تيم به عهده داره.
گزارشگر:خوب پس چرا ازش استفاده نمي کنيد؟
مربي:آخه از بس مهاجم هاي ديگمون خوب کار مي کنن که دلمون نمياد تعويض کنيم
گزارشگر:به عنوان آخرين سوال ،شما گفته بوديد که اگه بازيکناي تيمتون از اين بازي نتيجه نگيرن، از تيم ميريد حالا کي قرار استعفاتون رو بنويسيد؟
مربي:استعفا! زکي! فکر کردي به همين راحتيه!؟ مگه من چم از اون چيرو کمتره؟!؟!
اون که قرار بود خود کشي کنه هيچ کاري نکرد،حالا من استعفا بدم!
گذشته از اينها مثل اينکه شما خبر نداري اين تيم ارث پدري ماهاست! مگه الکيه؟
گزارشگر:متشکرم از اينکه وقتتون رو در اختيار ما گذاشتيد.

posted by asghar

وبلاگ پرسپوليسي

:: درباره ::

وبلاگ پرسپوليسي ، به عنوان نخستين وبلاگ تخصصي (!) ورزشي فارسي زبان در ارديبهشت ۱۳۸۱ آغاز به کار کرد. اين وبلاگ درابتدا بصورت انفرادي و با عنوان " اراجيف يک پرسپوليسي شيش آتيشه " شروع به کارکرد اما پس از گذشت چندين ماه به شکل گروهي تغيير رويه داد و عنوان آن هم به " توپ شيش تيکه " تغيير پيدا کرد. در اين وبلاگ هر يک از نويسندگان، که همگي پرسپوليسي هم هستند، از ديد خود به مسائل ورزشي مي‌پردازند شما هم اگر پرسپوليسي هستيد و تمايل به همکاري داريد با ما تماس بگيريد.

:: نويسندگان ::